پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...
پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...

ترانه

برای خواب معصومانه عشق،کمک کن بستری از گل بسازیم
برای کوچ شب هنگام وحشت،کمک کن باتن هم پل بسازیم
کمک کن سایه بونی از ترانه،برای خواب ابریشم بسازیم
کمک کن باکلام عاشقانه ، برای زخم شب مرحم بسازیم
بزار قسمت کنیم تنهائیمون رو،میون سفره عشق تو ومن
بزاربین من وتودستای ما،پلی باشه واسه از خود گذشتن
تو رو می شناسم ای شبگرد عاشق،توبااسم شب من آشنایی
از اندوه تو واسم توپیداست ، که از ایل وتبار قصه هایی
بدنبال کدوم حرف وکلامی،سکوتت گفتن تموم حرفاست
تورو ازطپش قلبت شناختم،توقلبت،قلب عاشق های دنیاست
توباتن پوشی از گلبرگ وبوسه،من وبه جشن نور و آئینه بردی
چرا ازسایه های شب بترسم؟توخورشیدو بدست من سپردی
کمک کن جاده های مه گرفته،من مسافرو ازتونگیرند
کمک کن تاکبوترهای عاشق،رویخ بستگی شاخه نمیرند
کسی به فکر مریم های پرپر،کسی توفکر کوچ کفترا نیست
به فکرعاشقهای دربدر باش،که غیراز توکسی به فکر مانیست.