پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...
پسر چوبی

پسر چوبی

پسرک هنوزفکرمی کند،به دنیایی که خبری از گربه نرِ و روباه مکارنیست...

فرصتی...

فرصتی اگر مانده باشد
دست می برم توی شیشه ی ساعت
عقربه ها را بر می گردانم
به پنج شنبه ی یک پاییز
و سیب را می گذارم
... توی بشقاب
به اندازه ی یک بوسه
چاقو
دو نیمه
دقیقه شمار را می خوابانم
تو را در این سطر
توی شیشه ی عطر
خلاصه می کنم
حرف هم نه
هیــــــــــــــــــــس!
بوسه هایمان تازه خوابیده اند...
                                                         فاطمه روحی